رادینرادین، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

@@ پسرم رادینم @@

کتاب یه دوست خوب

ما  رفته بودیم خونه عزیز جون تا بتونم برم نمایشگاه کتاب برای پسرم کتابهای خوشکل بخرم و هم پیشواز خاله مهسا و عمو پویان که از مسافرت برگشته بودن و برات اسباب بازی و لباس و بیسکویت آورده بودن ما رو مثل همیشه شرمنده کردن خدا رو شکر سفر خوبی براشون بود و کلی بهشون خوش گذشته بود. ما رفتیم فرودگاه و تو هم انگار نه انگار که از وقت خوابت گذشته بود و داشتی توی فرودگاه بازی میکردی ماحدودا ساعت 1 شب اونجا بودیم و خاله اینه 2.30 رسیدن و موقع برگشتن تا صبح خوابیدی . بعد از اون یکشنبه با دوستم رفتم نمایشگاه که جای همگی خالی بود. هرچند خیلی از غرفه های کودکان راضی نبودم اما بازم خوب بود و چند تا کتاب برای رادین و یک اسباب باری هوش برا...
21 ارديبهشت 1390

کالسکه گردی با رادین

  پسر گلم امروز بعد از مدتها سوار کالسکه شدی و با مامانی رفتیم بیرون و کلی خوراکیهای خوشمزه خریدیم. آخه قبل از اون زمستون بود بعد هم عمو سیاوش میومد دنبالت .   یا با ماشین میرفتیم بیرون و فرصتی نشده بود که کالسکه گردی کنیم. اولش موقع سوار شدن کمی نق زدی اما بهت پاستیل دادم و دیگه بهونه نگرفتی . از اونجا که مامانیت عاشق مجله و جدول و بعد از اومدن تو نازنین فرصتی برای خوندن نداشت اول رفتیم کیوسک روزنامه و چند تا مجله ورق زدم و از اینکه همش تبلیغات داشتن و هیچ مطلب آموزنده ای نداشتن تصمیم گرفتم مجله آشپزی خانواده رو بگیرم که خیلی هم خو ب بود و یه برنامه اختصاصی 14 روزه هم داشت که خیلی جالب بود. بعدش یه...
13 ارديبهشت 1390

روزمرگی رادینم

روزمرگی رادین تا به این لحظه (یکسال و 4 ماهگی) گل پسرم صبحها بین ساعت 7.30    9.30    تا   10.30  از خواب بیدار میشی . صبحانه مورد علاقت : تخم مرغ آبپز - نیمرو - تخم بلدرچین بصورت آبپز- مربا - موز - شیر دنت یا دسر دنت .  ناهار و شام مورد علاقت : آش- سوپ - سیب زمینی سرخ کرده -هویج آبپز- انواع پلو مثل باقالی پلو- پلو ماش- ماکارونی - سالاد ماکارونی- گوشت مرغ- خورشت مرغ- آبگوشت- تاس کباب و..    و کنار غذا عاشق زیتون- عاشق ماست - آب نارنج-  و کمی ترشی واز سالاد فقط گوجه و خیار میوه های مورد علاقه گلم : موز- آناناس - سیب- پرتق...
13 ارديبهشت 1390

تقدیر از یک فرشته

  روز معلم مبارک ای معلم! مرا از تعلیم خود به جاودانگی می رسانی، جاودانه باش . عزیزترین معلم دوران تحصیلم، مادرم بود که هرگز در کلاسش شیطنت نکردم و چقدر سخت بود…(دوم دبستان) الفبا به دستم دادي تا ديو ناداني را در جمرات سياهي و تباهي سنگ زنم وبراي عبور از گذر گاه پيچ در پيچ ترديد، تا رسيدن به سعادتگاه يقين، ريسماني از جنس كلام آويختي تا به اعتمادِ تمام، آن را چنگ زنم. احرام انديشه بر تنم پوشاندي تا در تكرار صفا و مروه ي زندگي به روزمرگي نرسم و در حريم فكر و معنا، تاريكْ راه هاي مقصد ابديت را به پاكي هر چه تمام تر، در نوردم و از چشمه سار كلام و كلمه سيرابم كردي تا از مسيرآسمانيِ نور و روشني برنگ...
12 ارديبهشت 1390

@@ پرنس رادین @@

پسر گلم امروز یکی از مهمترین روزای دنیاست و اون ازدواج سلطنتی پرنس ویلیام نوه ملکه بریتانیا(انگلیستان) با کیت میدلتون  از خانواده معمولی بریتانیا  که بعد از ١٠٠ سال در لندن برگزار شد . هزاران نفر در اطراف کاخ باکینگهام  این مراسم باشکوه رو تماشا کردند و کلی برای ازدواج عاشقانه این دو شادی کردند .  پیش بینی شده بود که امروز ٢ میلیارد بیننده در سراسر جهان مراسم عروسی رو تماشا خواهند کرد. و نسبت توریستها به قبل در این روز به دو برابر رسیده .این مراسم باشکوه بطور مستقیم و زنده از اقامت مردم از شهرهای دور تر تا مراسم عقدکنان توی کلیسا از شبکه های مختلف پخش شد. اکثر ولیعهد های دنیا اون...
11 ارديبهشت 1390

کاربرد کلمات

پسر عزیزم الان یه مدته که خیلی بانمک حرف میزنی و کلمات رو بدرستی بکار میبری یعنی اینکه معنی کلمات رو یاد گرفتی و از اونا بدرستی استفاده میکنی. میای پیش مامانی و میگی بگل (بغل)- تلفنو میگیری دستت میری یه گوشه میگی ادو  ادو ادو - موقع غذا میگی گذا -  گوجه ببینی میگی گوجه -دنت دستم گرفتم شبیه بستنی لیوانی و گفتی بتنی- آب بخوای میگی آاابه - شیر بخوای میگی مٍ مٍ - میدونه دستمال کاغذی برای دهن پاک کردنه و خودت یه دونه بر میداری دهنتو پاک میکنی. اگه موز بخوای میگی مو - به سینی چای میگی چایی - کنترل تلویزیون و برمی داری تلویزیونو روشن میکنی. وسایلا یی که مال بابایی هستند رو برمیداری و میگی بابایی و خیلی چیزای دیگه . یه روز بهت ...
10 ارديبهشت 1390

تقدیم به کسی که مثل هیچکس نیست

  ((( این شعرها رو تقدیم میکنم به پسر گلم رادین )))   يه روز يه آقا خرگوشه اومد دمه خونه موشه موشه دويد تو سوراخ خرگوشه گفت: آخ وايسا جونم كارت دارم من خرگوش بي ازارم کاریت ندارم از سوراخت بيا بيرون نميخواي مهمون مادر موشه عاقل بود زني باهوش و كامل بود نگاهي كرد به مهمون گفت به بچه موش: نترس جونم اون مهمونه خيلي خوب و مهربونه زود برو به اون سلام كن بيارش خونه.   صبح كه از خواب پا ميشم اول آفتاب پا ميشم يه كمي ورزش ميكنم تو باغچه نرمش ميكنم صدا ميزنم مامان جون چايي رو بريز تو فنجون وقتي چايي رو نوشيدم مامانو بابارو بوسيدم ميرم به كودكستان خوشحال و شاد و ...
7 ارديبهشت 1390

وقتی مامان کوچک بود...

پسرم باید بگم یکی از بهترین دوران من دوران بچگیام بود با دایی سینا.                      اون موقعها دایی شاید کلاس اول بود و من ٥ ساله بودم. و هر کاری دایی میکرد چون از من بزرگتر بود منم پشت سرش انجام میدادم. یه روز که مامان من رفته بود سر کار(معلم) و شیفت بعد از ظهری بود ما رو سپرد به بابام و اون هم تازه از سر کار برگشته بود و خسته و کلی هم خرید کرده بود یه گونی برنج- یه شونه تخم مرغ و ... و اونا رو توی آشپزخونه گذاشت و به ما هم گفت دست به چیزی نزنید میخوام برم بخوابم.     خلاصه بابا رفت خوابید و خرابکاری ه...
7 ارديبهشت 1390

آثار ماندگار رادینم (عکس)

دیروز یاد روزی افتادم که رادین رو باردار بودم خیلی حس خوب و غریبی بود چون رادین و هنوز ندیده بودم و بارداری اولم هم بود پس همه چیز حس غریبی بود اما از اینکه داشتم مادر میشدم و اینکه خدا منو لایق دونست و یه نی نی به من داده بود فوق العاده خوشحال بودم آخه ما بعد از ۷ سال تصمیم گرفتیم که بچه دار بشیم و خدا رادین و بهمون داد . اما بعضی شبها توی خواب احساس میکنم یه چیزی مثل نبض میزنه و بیاد روزایی که رادین رو باردار بودم می افتم و دلم تنگ میشه. حالا هم از اینکه یه گلی مثل رادین دارم خیلییییییییییییی خوشحالمممممممممممم. یه عکس از سونو گرافی رادین   دو تا عکس از دستها و پاهای رادین کوچولو اینم یه عکس تاریخی ا...
6 ارديبهشت 1390