رادینرادین، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

@@ پسرم رادینم @@

شکلاتم رادین

سلام عشقم . این روزا اینقدر شیرین زبونی میکنی که همه رو به وجد میاری مخصوصا من و بابایی رو. و دلم میخواد از شیرین زبونیت بنویسم تا وقتی بزرگ شدی به حرفهای قشنگت بخندی و شاد بشی . باید بگم دیگه دو حرفی و  جمله کوتاه رو براحتی میگی. جمله هایی که خودت یاد گرفتی از طریق گوش دادن، و یهو با گفتنشون ما رو شگفت زده میکنی. مثلا اگه ندونی چیزی و میگی : این چیه؟ بعد که میفهمی بلافاصله با لبخند میگی : آشغاله !   یا اگه کسی در بزنه میگی: کی بود؟ اگر چیزی بخوای میگی: بیگام بیگام. بلند شو  بلند شو ... صبحها اگر زودتر از من بلند شی و من بعدش چشام و باز کنم بلافاصله میگی: انام دوگبه (سلام. صبح بخیر) ...
7 شهريور 1390

شب بیاد ماندنی

                                                                             سلام شکلاتم.                      ٤ شهریور روز تولد من و سالگرد ازدواج من و بابایی و روز ت...
6 شهريور 1390

دوران شیطونی

سلام پسر عزیزم . باید بگم این روزا دیگه نمی تونم از دست شیطونیهای تو بر بیام . فکر کنم این دوران یکی از سختترین دورانهای بچگیته که امیدورارم خداوند صبرم رو بیشتر کنه آخه تو دوست داری همه چیز رو دست بزنی و امتحان کنی و من هم دوست ندارم چیزی رو بهت ندم اما واقعا بعضی اوقات نمیشه مثلا سه تار بابایی رو ورداشتی و سیماشو خراب کردی اما این درستشدنی ما از اینکه سیم نپره به دست یا چشمات برات نگرانیم  به هر حال تمام حواسمون بهت هست که آسب نبینی گلم.  پسر شیرین زبونم که دیگه همه چیز رو میگی حتی سخت ترین کلمات مثل قسطنتنیه که امیدوارم درست نوشته باشم و خودت هم علاقه نشون میدی و روی کلمات جدیدی که میگیم مکث میکنی و با دقت گوش میدی ما ...
2 شهريور 1390

تقدیر از دوستداران

سلام مامانایی! امشب میخوام از آدمایی بگم که تو رو خیلی دوست دارن و همیشه ما رو شرمنده میکنن  و اینجا جای تقدیر داره که ازشون یاد بشه .                                                                    یکی از اونا شبنم و شیداست که هر وقتی که میخوان بیان خونه عزیز جون میگن اگه رادین نباشه نمیایم و وقتی هم میان برات کلی ا...
29 مرداد 1390

آلبوم دنیای کودکی

    رادین عشق بلال   این عکستو خیلی دوست دارم رادین پسر شجاع مامانش   رادین و دوستش پیشی قربونت برم تو هم بزرگ میشی! عجله نکن! بفرمایید بلال!   ...
10 مرداد 1390

این روزای من و رادینم

باهوشم باید بگم این روزا از مبل و میز بالا میری هرچی هم که رختخواب میذارم روش تا نتونی بالا بری اما بازم مامان و شکست میدی و با تلاش خاص خودت میری بالای مبل تا دستت به چیزایی که دلت میخواد برسه و اونموقع احساسه شادی میکنی و منم خوشحال میشم از اینکه با تلاش خودت به جایی که میخوای میرسی و ناراحت که نکنه بخوری زمین. اما با این حال حواسم کاملا بهت هست. کنجکاوی تو به اشیا دور و برت به حد بینهایت رسیده طوری که هر چیز جدید رو باید کاملا کشف و لمسش کنی و از جزئیاتش باخبر بشی و حتی به کلمات جدید با دقت و مکث گوش میکنی تا ببینی چی گفتم و من هم برات تکرارش میکنم. این روزا دیگه براحتی کلمات رو بیان میکنی و هرچی که میگیم رو با ...
3 مرداد 1390

برای رادین و دوستان

رادین جونم امیدوارم بتونه در مواقع تردید و دودلی به کمکت بیاد عزیزم. ازدواج بین ماههای مختلف :   *پیوند فروردین با سایر ماهها فروردین با فروردین : (خوب) سازگاری مثبت واقع بینی و آگاهی به صفات مثبت یکدیگر فروردین با اردیبهشت: (متوسط) خودپسندی و میل به حاکمیت از ویژگی های مشترکشان می باشد فروردین با خرداد : (بد ) پر جنب و جوش بی قرار تنوع طلب و سرکش فروردین با تیر : ( متوسط ) برون گرا ایده آلیست امکان مشکل وجود دارد فروردین با مرداد : (خوب ) پیوند موفقی خواهد بود چون هماهنگی وجود دارد فروردین با شهریور : ( بد ) یکی پاک سرشت و انسان دوست دیگری جسور و جاه طلب فروردین با مهر : ( بسیار خوب ) افرادی منص...
28 تير 1390

خوشگذرونی رادین

پسر گلم بخاطر اینکه دو سه روز حالت زیاد خوب نبود بردمت تهران پیش خاله مهنا (مهسا) و عزیز جون چون اونا هم زنگ زدن و گفتن باید بیاین دلمون تنگ شده خلاصه ما هم با بابا جون رفتیم اونجا تا کمی روحیه ات عوض شه و واکسن و دردش از یادت بره  تو هم اونجا با خاله مهنا و عمو پویان کلی بازی کردی و خونشونو ریختی بهم . عزیز جون هم زنگ میزد میگفت رادین و بیارین اونجا  سر دیدن تو دعواشون شده بود (شوخی) خاله مهنا هم میگفت هر کی میخواد رادین و ببینه بیاد اینجا ما هم  کلی خندیدیم  و این وسط گیر کرده بودیم. جمعه هم رفتیم خونه عزیز جون اونجا هم  با دایی سینا و دایی سجاد بازی کردی و منم که دیدم هنوز بدنت گرمه به مادر جون گفتم ببر...
19 تير 1390