رادینرادین، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

@@ پسرم رادینم @@

توانایی های رادینم تا 2 سالگی

پسرم به مناسبت تولد٢ سالگیت دوست داشتم تمام تواناییهای که در این ٢ سال انجام دادی رو برات بنویسم تا وقتی بزرگ شدی بدونی ٢ سال اول زندگیت چه کارهایی رو بلد بودی انجام بدی .مطمئنم که برات جالب خواهد بود. قابلیت حرف زدن . کلمات . جمله بندی شمارش اعداد از ١ تا ٧ خواندن ٥ شعر با کمک و ٢ شعر بطور کامل در آوردن شلوار . پوشک . پیراهن.جوراب توانایی خواندن آواز و زدن ساز (غیر حرفه ایی) توانایی تشخیص دایره و مثلث با اشیا مشابه تشخیص صدای حیوانات همراه با اسم گاو- گوسفند- مرغ . خروس٠ سگ . گربه .شیر تشخیص اسم میوه ها و مزه آنها تند- ترش - شیرین - گس توانایی پریدن به بالا شناخت دنیای اطراف م...
3 دی 1390

رویدادهای وقت ایران و جهان

سلام عزیزم دوست داشتم اتفاقهای مهم  و قیمت اجناس در زمانت رو برات بنویسم تا بدونی توی همچین روزایی چه اتفاقاتی روی داده امیدوارم بتونه به اطلاعاتت در آینده کمک کنه. قیمت سکه بها آزادی طرح جدید ٦.٠١٨.٠٠٠ ریال قیمت دلار : ١٦.١٠٠ ریال قیمت ١ قرص  نان سنگگ : ٦.٠٠٠ ریال قیمت ١ قرص نان لواش : ١٢.٠٠٠ ریال قیمت ١ قرص نان تافتون : ٢٢. ٢٥٠ ریال قیمت ١ کیلو گوشت گوسفند : ١٧٠.٠٠٠  ریال قیمت ١ پاکت شیر ١ لیتری : ١١.٠٠٠ ریال رویدادهای سیاسی ایران دور دوم رئیس جمهور دکتر احمدی نژاد طرح اول یارانه ها تحریم سیاسی علیه ایران تحریم بانک مرکزی از طرف ج...
1 دی 1390

یلدات مبارک

  پسر عزیزم امروز میخوام در مورد شب یلدا برات بنویسم . شب یلدا بلندترین و طولانی ترین شب سال که از اون شب به بعد روزها کوتاه میشن و شبها بلند و طولانی به روایتی اول زمستون میاد که مصادف با دی ماه تولد تو عزیزمه.حالا اگر میخوای بیشتر بدونی و دقیقتر میتونی اینجا  رو بخونی. راستی دیشب برای شب یلدا رفتیم خونه مادرجون شهناز که عمو اینا هم اونجا بودن و تو حسابی بازی کردی و انار و آجیل و هندونه خوردی . آخر شب هم خسته و خواب آلوده اومدیم خونه و خیلی خوش گذشت. شب یلدا       میز شب یلدا در جشن ایرانیان هلند ، دسامبر ۲۰۱۱ شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال د...
1 دی 1390

www.funclubkids.niniweblog.com

سلام پسمل قشنگم.   چند روز پیش وبلاگ جدیدی به عشق تو و به نیاز خودم برای کمک به رشد فکری و خلاقیت در تو عزیزم ثبت کردم. امیدوارم این وبلاگ که نیاز شدید به اطلاعاتش داشتم بتونه برات مفید باشه چون تو لایق بهترینها هستی و من هرچه در توان دارم ازت دریغ نخواهم کرد.  ایشالله این وبلاگ بتونه به مامانای نی نی وبلاگی در جهت رشد خلاقیت فکری در کودکان دلبندشون مفید واقع بشه . دوستای گلم هر نظر و پیشنهادی رو به گوش جان خواهم شنید. www.funclubkids.niniweblog.com ...
3 آذر 1390

کودکانه های رادین

  سلام عشقم. صبح بخیر. اومدم امروز برات از شیرین زبونیهات و شیرین کاریهات بنویسم . آخه نمی تونم ازشون بگذرم چون ممکنه در طول زمان جزئیات از یادم بره. اول از همه وقتی از خواب بیدار میشی همیشه با اون زبون قشنگت میگی. انام دگبه( anam dogebe) یعنی سلام صبح بخیر. این جمله رو هیچ وقت فراموش نمی کنی. مثلا اگر چیزی از دستت زمین بیفته میگی مامانی اشکال نداره یا وقتی میخوای یه چیزی به من بدی میگی م نی (meni) یعنی مرسی اما زودتر از من میگی. این کلمه تشکر هم یادت نمیره. وقتی میخوای یه چیزی به من بدی قبلا میگفتی بگیر اما جدیدا یادت دادم و میگی بمرما (bemarma)  یعنی بفرما. قربونت برم که من لذت میبرم. یا میگی ماما نگا کن. بعد از غذا هم میگی (dadade...
30 آبان 1390

بازی و شادی

سلام عسلم . نمی دونم چرا بعضی اوقات نمیتونم برای تو بنویسم و اون جمله بندی که می خوام توی ذهنم نمی یاد. بهر حال نشستم تا شاید بتونم. دیشب پسر عموی مامانی با خونواده اومده بودن خونمون که یه دختر ٥ ساله هم داشتن و تو هم که منتظر یه همبازی بودی از اومدنشون خیلی خوشحال شدی و بعد از چند دقیقه با هم رفتین توی اتاق و شروع به بازی کردین و اینقدر خوشحالی رو صورتت دیدم که من هم در کنارت شادی میکردم و گاهی میگفتم بیا به مامان یه بوس بده تا وجود خوشحال من رو هم حس کنی.آخه بچه هم سن تو خیلی کم داریم ... تا با اون بازی کنی. خلاصه هیچی به هردوتون نگفتم تا راحت بازی کنین اما دورادور حواسم بهتون بود تا اتفاقی براتون نیفته . ...
28 آبان 1390

با تو خوبم ...

سلام پسرک شیرینم. اومدم برات بنویسم تا لحظه های با تو بودن رو از یاد نبرم. کوچولوی دوست داشتنی من تابستون هم تمون شد و پاییز زیبا از راه رسید تا برامون بارون و برکت بیاره از آسمون. عزیز دلم میخوام بگم  پاییز و زمستون و خیلی دوست دارم بخاطر اینکه آدمها رو دور هم جمع میکنه اینقدر هوا سرد یا بارونی میشه که از دور هم بودن لذت میبرم .  اما یه اشکال کوچیکی که داره اینه که نمی تونم هر وقت که دوست داشتی تو رو از خونه بیرون ببرم و این تو رو اذیت میکنه چرا که همیشه بعد از ظهرا میبردمت بیرون و بازی میکردی و کاملا پسر ددری شده بودی اما با این اوضاع هوا و بارون پی در پی بیرون رفتن فقط با ماشین جایز است و بس. دارم سعی میکنم تا ببی...
6 آبان 1390