دوران شیطونی
سلام پسر عزیزم . باید بگم این روزا دیگه نمی تونم از دست شیطونیهای تو بر بیام . فکر کنم این دوران یکی از سختترین دورانهای بچگیته که امیدورارم خداوند صبرم رو بیشتر کنه آخه تو دوست داری همه چیز رو دست بزنی و امتحان کنی و من هم دوست ندارم چیزی رو بهت ندم اما واقعا بعضی اوقات نمیشه مثلا سه تار بابایی رو ورداشتی و سیماشو خراب کردی اما این درستشدنی ما از اینکه سیم نپره به دست یا چشمات برات نگرانیم به هر حال تمام حواسمون بهت هست که آسب نبینی گلم.
پسر شیرین زبونم که دیگه همه چیز رو میگی حتی سخت ترین کلمات مثل قسطنتنیه که امیدوارم درست نوشته باشم و خودت هم علاقه نشون میدی و روی کلمات جدیدی که میگیم مکث میکنی و با دقت گوش میدی ما هم بهت یاد میدیم. عشقم باید بگم زیاد نمیذاری پشت کامپیوتر بشینم و همش دوست داری پیش تو باشم یا با تو بازی کنم. بخاطر همین کمتر میام نت . . راستی تمام دندونات در اومده و فقط دندونای نیشت مونده که اونا هم از لثه بیرون اومدن و باید کامل بشن. از اینکه دیگه دندونات درد نمیگیره و میتونی راحتتر غذا بخوری خیلی خوشحالمممممممممم.
پسر شیطونم دوست دارم دوران کودکیت یکی از بهترین دوران برات باشه بخاطر همین ممکنه به من سخت بگذره اما به زحمتش میارزه اخه مامانی دوران بچگی خیلی خوبی داشته که همیشه به سفر بوده و توی خاطر من موندگاره و من هم که بهترینها رو برای تو عزیز میخوام. ممکنه الان خیلی توی ذهنت نمونه اما از نظر روانی تاثیر داره و همینطوره از طریق عکسای قشنگت می تونی بفهمی که چه دوران زیبایی داشتی .
راستی تخت اتاقت و موقتی درست کردم تا بتونی به تختت عادت کنی و یه کمی هوا بهتر شد توی اتاقت بخوابی که خدا روشکر از تختت خوشت اومد و من هم میذارمت تا بعضی اوقات اونجا بازی کنی.
توی این عکس رادین براحتی تونست ٤ تا مکعب رو روی هم بذاره و الان هم در حال خراب کردن مکعباست.