رادینرادین، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

@@ پسرم رادینم @@

اولین سفر رادین به شمال

  سلام عزیز دلم میخوام از ماجرای  اولین سفرت به شمال کشور و شهر زیبای نمک آبرود برات تعریف کنم.   سد امیرکبیر رادین و بابایی     وقت ناهار سیاه بیشه جایی بسیار زیبا و خوش آب و هوا       بیشتر این سفر بخاطر تو گلم بود که با دریا و جنگلها و طبیعت زیبای شمال بیشتر آشنا بشی . من خودم خیلی طبیعت اونجا رو دوست دارم و کلا حال و هواش خیلی با شهر شلوغ تهران و کرج فرق داره.       رادین و بابایی کنار دریا     تله کابین نمک آبرود  در حال خوردن پاستیل     نمایی از بالا رادین و مامانی در نمایی از ...
31 فروردين 1392

چهره ایی جدید

سلام پسرگلم. توی این چهار روز خیلی بهمون سخت گذشت بطوریکه ٣ روزش رو بردیمت دکتر چون خیلی ضعیف شده بودی بعد ازمایش متوجه شدیم که هیچ میکروبی توی رودت نیست و کمی خیالمون از این بابت راحت شد و خدا روشکر حالت بهتر شده. خلاصه تصمیم گرفتیم چون خیلی ضعیف شده موهات رو کوتاه کنیم چون بابایی بلدبود وتو هم ارایشگاه نمیری. توی حموم موهات رو کوتاه کردیم. امروز ظهر هم گفتی میخوای با ماشینت بازی کنی بخاطر همین چون روزای بیماری رو پشت سر گذاشته بودی گفتیم ببریمت پارک تا حال و هوامون عوض شه. که خیلی هم خوش گذشت. این هم چند تا عکس از بعد از کوتاهی موهات پارک جهانشهر کرج         &nbs...
31 فروردين 1392

بلا دور باشه

سلام عزیز دلم     امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم دیدم کهیرت عود کرده و تقریبا تمام بدنت رو گرفته خیلی ترسیدیم و سریع با باباجون بردمت دکتر واینکه فقط خنکی بهت دادم و داروهات رو هم خوردی الان که بیدار شدی دیدم کاملا محو شدن و خیلی خوشحال شدم و باورم نمیشه که میشه اینقدر زود خوب شد. فعلا داروهات رو باید تا ٥ روز بخوری چون ممکنه دوباره برگرده.یکسال و نیمه پیش وقتی کوچکتر بودی کهیر زدی  اما نه به شدت الان و چند روز طول کشید تا از بین رفت. هفته قبل که اسهال داشتی خیلی موز و عرق نعنا برای دلدردت بهت دادم شاید بخاطر اون بوده. خدا روشکر بلا دور شده و تو الان بهتری. دوست دارم مامانی من ...
31 فروردين 1392

تراشه های الماس پایان مرحله اول

                                     سلام پسر باهوشم امروز آخرین کلمه از مرحله اول تراشه های الماس رو یاد گرفتی نمیدونی چقدر خوشحالم که تونستی  مرحله اول رو با موفقیت پشت سر بذاری.                                             ...
25 بهمن 1391

new album new day

salam. baad az inhame deltangi baaraye dostan azizam ke dar nabood ma bazam pishe ma mian  va deltang baraye harfaye taze omadimmmmm nemidonam az koja shoro konam aval inke pesare aziz va bahosham har rooz bozorg mishe va man in boozorg shodano toye aksash bishtar hes mikonam. mashalla mehraboon faghat toye khone man o babasho miboose age kare eshtebahi kone mige bebakhshid  dige in karo nemikonam aama bazi oghat ham yadesh mireeeeeeeeeeeeeee.azizammmmm. va man asheghe karash hastam dastmal kaghazi va shishe pak kon migire dastesh va mikhad shishe haro pak koneeeeeeeee va man poshte saresh tamiz mikonammmmmmmmmmm. 2 mahi ...
10 آبان 1391

ماجراهای رادین شیطونه

سلام شیطونک مامانی.  الان که دارم برات مینویسم عزیز جون شهناز اومد دنبالت ورفتی خونشون آخه حدود ٣ هفته ایی بود که رفته بودن مسافرت و من برای اینکه دلتنگی نکنی مرتب میبردم بیرون حالا که اومدن دیگه دوست داری بری پیشون و کمی هم اونجا باشی البته فقط چند ساعت ٢.٣٠ رفتی غروب میام دنبالت میبرمت به قول خودت پارسیان تا بازی کنی. از ماجراهای دوچرخه بگم که یه مدت بود که کلید کرده بودی و دوچرخه میخواستی آخه تازه اسکوتر برات خریده بودم گفتم بذارم چند ماهی بگذره دیدم نه طاقت نداری و هر جا میریم و دوچرخه میبینی میخوای سوار شی خلاصه چون عمو پویان بهت قول داده بود برات خرید  و همون روز اول با کمک باباجون تونستی یاد بگیری الان هم که د...
21 خرداد 1391

قصه تو

قصه تو دوست دارم برای تو قصه بگم قصه از گریه تو خنده تو اینهمه که مهربونی میکنی دل من پاک شده شرمنده تو وقتی چشمای تو گریه زار میشه  زندگیم خیلی بی اعتبار میشه گاهی وقتها که تو غم داری دیگه  دلم از هرچی که هست بیزار میشه دل تو صفا داره سبز مثل دشت هنوز  دل من تو باغ عشقت پی گل گشته هنوز   اینهمه که مهربونی میکنی دل من پاک شده شرمنده تو دوست دارم برای تو قصه بگم قصه از گریه تو خنده تو وقتی لبهای تو خنده وار میشه غنچه ها گل میشن و بهار میشه توی شهر دل من شادی میاد  جای هرچی غمه موندگار میشه دل تو صفا داره سبز مثل دشت هنوز ...
21 خرداد 1391