سفر به شمال
سلام پسر گل من
هفته پیش با بابایی رفتیم کلاردشت خدا رو شکر هوا خیلی خوب بود بعد از اینکه ویلا گرفتیم شب رو اونجا موندیم وقتی بیدار شدی با منظره زیبای طبیعت روبرو شدی و با هم رفتیم توی حیاط تا همه جا رو ببینی کوه پر از جنگلای زیبا و ابرهایی که نزدیکه کوه بودن بسیار دیدنی بود کمی بازی کردی و بیتاب بودی تا دریا رو ببینی تقریبا دو سال پیش اورده بودمت دریا اما ازاونجایی که با ذوق رفتی و افتادی تو آب و موج اومد روت کلی ترسیدی و فکر میکردمت شاید توی ذهنت بمونه اما خدا روشکر دیدم خیلی دوستداشتی و از کنار اب بیرون نمی اومدی و کلی شن بازی کردی و روی شنها نقاشی کشیدی و با هم کلی صدف جمع کردیم پوستمون کاملابرنز شده بود . اما خیلی خوش گذشت و من با دیدن تو که اینهمه شاد بودی لذت میبردم. فدای شادی تو....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی