سفر به استانبول
سلام عزیز دلم هفته پیش با خاله مهسا و عزیزجونا رفتیم ترکیه خیلی تجربه متفاوتی برامون بود مخصوصا برای تو که تفاوت فرهنگ ها و زبان رو تجربه کردی! اولش که خیلی با دقت شهرشون رو نگاه میکردی و متوجه میشدی که یه سری از آدابشون با ما تفاوت داره ! و من برات توضیح میدادم بیشتر ماشینارو دوست داشتی مخصوصا ماشین کوروکیشون ! کلی از مراکز خریدشان رو رفتیم و حسابی ازت عکس گرفتم! با کشتی های تفریحیشون رفتیم دور استانبول رو دیدیم وخیلی زیبا بود!
اونجا که بودیم خیلی از تو خودشون میومد و میخواستن با ارتباط برقرار کنن مخصوصا فروشندگان دخترشان و اسمت رو صدا میکردن و باهات بازی میکردن میگفتن رادیییین رادیییییین !!!!! توی هتل هم خیلی دوست داشتن باهات عکس بندازن اما تو نمیرفتی عکس بگیری! بهت شیرینی و بیسکوییت میدادن ! درکل مردمانی مهربان بودن!
چشمات رو نشون میدادن و با اشاره میگفتن خیلی خوشگله ماشاالله!!!! قربونت برم ! خلاصه کلی کی ف کردی!
توی هواپیما رفتن نیم ساعت آخر و خوابیدی! اما برگشتن شیطون شده بودی و همه اطرافیان داشتن با تو بازی میکردن و میگفتن پسرت دختر کشه !!!! خلاصه سوزه بودی! یه زن شوهری هم که از قضا اسم پسرشان رادیو بود کنارمان بودن و عکسای پسرش رو نشونت دادن!!!
خلاصه اینکه سفر خوبی بود و خیلی خوش گذشت !!