از شیر گرفتن رادینم
عزیزکم امروز روز ٥ از شیر گرفتن تو عزیزمه پنجشنبه رفتیم خونه عزیز جون و من دیدم شرایط مناسبه و تصمیم رو جدی کردم برای از شیر گرفتن تو عزیزم هر چند که این چند روز برای من از نظر روحی روانی خیلی سخت بود اما چاره ای نبود چون ٣ ماه دیگه یعنی ٨ دی ماه تولد عشقم بود و توی زمستون نباید از شیر گرفت و هرچی هم میگذشت وابستگیت به شیر بیشتر میشد و گرفتنت سختتر. هر طور بود همون شب رفتم و برات یه عالمه خوراکی - شیر و چیزایی که دوست داری خریدم تا اگر بهانه گرفتی بهت بدم . چیزایی مثل شیر دنت- شیر- آناناس- موز -بیسکویت - kit kat - بستنی و ...
خلاصه هرچی پیش رفتیم تو بیشتر بهانه شیر رو میگرفتی به شب که رسیدیم بهانت بیشتر شد و من به دور سینم لاک قرمز زدم تا نماد خون بشه و روش هم آبلیمو و سرکه تا تلخ بشه خلاصه کلی ترسیده بودی و بهت دادم خوردی و از مزش خوشت نیومد و دیگه کمتر خواستی موقع خواب هم گرفتمت توی بغلم و شروع به داستان و شعر خوندن کردم و کم کم خوابت برد اما من نه...
روزا هم من شیرمو میدوشیدم تا سینم سبکتر بشه که واقعا تاثیر داشت روزی حداقل 3 بار چند بار هم دوش آب گرم گرفتم و سینمو محکم بستم که خیلی کمکم کرد الان خدا رو شکر خوبم و فقط نگرانیم تویی.
خلاصه روز دوم بهانت کمتر شد و فقط شب بیدار شدی گفتی آب ، آب که خوردی خوابیدی تا امروز هم خیلی اذیتم نکردی اما گاهی هنوز بهانه میگیری.از دو روز پیش هم بدنت حساسیت گرفته و دکتر برات آمپول حساسیت نوشت خوب شدی اما باز امروز صبح دوباره بیشتر از قبل شد که من و نگران کرد. امیدوارم چیز خاصی نباشه خیلی نگرانتم عزیزم انگار راضی نبودی از شیر بگیرمت عشقم . مامانه همیشه نگرانت منتظر خوب شدنت میمونه عزیزم. دوست دارم خیلی زیاد و سلامتی تو آرزوی منه.