رادینرادین، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

@@ پسرم رادینم @@

به امید خدای مهربون

1390/7/3 10:40
نویسنده : مامان رادین
947 بازدید
اشتراک گذاری

 

چند روز پیش توی خواب بالا آوردی و شبانه بردیمت دکتر کلی ترسیده بودیم البته فکر میکنم از بد خوابیدنت هم بود آخه شبها شکمت و میذاری رو بالشت و سرت پایین بالشت میافته و هرچی شیر خوردی و بالا میاری به مطب که رسیدیم کلی ترسیده بودی و گریه کردی اما هر جوری بود دکتر معاینت کرد و گفت سرماخوردی و گلو خشک میشه باعث میشد که هوووغ بزنی و بالا بیاری خلاصه هرچی دارو بود برات نوشت شربت سیفیکسیم - سرماخوردگی و چند تا دیگه ... من هم که از دارو بدم میاد فکر کردم که سیفیکسیم داروی قویی هست چرا باید برای بچه زیر دو سال بنویسه اما دلم جا نگرفت بعد از یه روز استفراغ و اسهال که از همین دارو بود  بردمت متخصص و خودش شربت و چند تا دیگه رو حذف کرد و خیالم راحت شد که داروی اضافی نمی خوری.

 من یه کتاب دارو دارم که اطلاعات دارویی رو میخونم و همیشه هم تو مواقع حساس کمکم کرده. پسر صبورم، بچه تر که بودی خیلی بد دارو میخوردی باید به زور بهت می دادم اما حالا دیگه بزرگ شدی و صحبتهای من و میفهمی مثلا برات توضیح دادم که اگه دارو بخوری خوب میشی یا عمو دکتر میخواست خوبت کنه تو رو دوست داره و مدام برات تکرار میکنم تا ملکه ذهنت بشه... و بعد دیدم که موقع دادن شربت دهنت رو باز میکنی و بعضی اوقات با گریه میخوری. که من و خوشحال میکنی عشقم.

الان هم دارم آمادت میکنم برای از شیر گیری و برات توضیح میدم که می می مال نی نی هاست تو دیگه بزرگ شدی حالا هر موقع که میخوای شیر بخوری میگی نی نی و من خندم میگیره که اگه راست میگی نخور .. اما منتظرم که دارو هات تموم بشه که تا آخر پاییز دیگه شیر نخوری مادرم، هر چند که اصلا دلم نمیاد و هر موقع که میبینم با میل شیر میخوری از ترس گرفتنت دلم یهو میریزه اما چاره ای نیست چون نمی خوام وابستگیت بیشتر بشه و از اون طرف هم تولد دو سالگیت دی ماه که توی زمستون میافته. تازه بعد از این کار خیلی کارای دیگه هم دارم باهات عزیزم. کم کم باید یاد بگیری بری دستشویی و بعد از اون هم عادت کنی توی اتاقت بخوابی وای خدای من هر کدوم از اینها سختی خودش و داره و یه دل بزرگ میخواد و یه حمایت اساسی تا افسردگی نگیرم. اما فراموش نمی کنم که خدا همیشه باهام هست پس به امید خدای مهربون که همیشه توی سختیها با من بوده.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

رز
3 مهر 90 10:47
سلام دوست خوبم امیدوارم هر چه زودتر حال گل پسرمون خوب شه نگران نباش مادری چون شما مطوئنا در همه مراحل موفقه پیروز باشید
ثمين
5 مهر 90 21:02
سلام گلم! ايشاله كه خوبي و خوش! من توي وبلاگم ايده براي سيسموني و جشن تولد و تزيين غذاي كودك دارم اگه يه سر بزنيد خوشحال ميشم. راستي! اگه دوس داريد عكس ني ني خوشكلتونو رو ديوار دنياي نفيس به يادگار نصب كنيد يه سر به اينجا بزنيد: http://2nyaienafis.niniweblog.com/pagegoodnini.php
مامان رادین
5 مهر 90 22:15
سلام راه سختی در پیش دارید ولی مطمئنا خدا کمک میکنه و در کنار سختیا قطعا شیرینی هم وجود داره موفق باشید