یک روز با رادین ( عکس)
رادینم دیروز با بابایی رفتیم بیرون شام خوردیم و تو طبق معمول یک جا نمی نشستی و در حال قدم زدن بودی و ماهی های آکواریوم رو تماشا میکردی چون تا حالا ماهی به این بزرگی ندیده بودی اما اونم تورو قانع نکرد و بازم مشغول شیطونی بودی و با بغل دستی هامون از پشت صندلی دالی میکردی و اونارو جذب خودت کرده بودی . خلاصه با کلی بازی شام خوردیم و سریع زدیم بیرون و رفتیم روبروی رستوران که یه پارک خیلی خوشکل بود و اونجا کمی قدم زدیم و تو دنبال آدمایی که رد میشدن میرفتی و کلی پیاده روی کردی اونقدر که خسته شدی و میگفتی با اشاره بغلم کنید. عزیزم بودن با تو برای ما از همه چیز قشنگتر رادین درحال تماشای پارک رادین درحال ...
نویسنده :
مامان رادین
15:02