اولین کوتاهی رادینم
گلم دیشب بابا بابایی تصمیم گرفتیم موهای نازتو بزنیم تا یکدست و مرتب در بیاد اما من بزور راضی شدم آخه دلم نمیومد موها تو بزنم خلاصه به شرط اینکه با آخرین درجه ماشین اصلاحت کنه راضی شدم . بعد از اینکه ماشین اصلاح رو روشن کردیم تو از ترس گریه کردی و ماهم برات توضیح میدادیم که این ترس نداره خلاصه اینکه با زور موها تو زدیم و من یه تیکه از موهاتو یادگاری ورداشتم تا در دفتر خاطراتت ثبت کنم . بعد از اون با بابایی رفتی حموم و کلی آب بازی کردی و وقتی اومدی و لباسات و پوشیدی احساس کردم با زدن موهات بزرگ شدنت بیشتر مشخص شد. بعد از اون کلی با بابایی بهت خندیدیم و گفتیم چقدر کوتاهی بهت میاد و کمی سر به سرت گذاشتیم و میگفتیم رادین موهات کو؟...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی