یک شب خوب پارک گفتگو
سلام پسر گلم. پنجشنبه شب بود که با عمو پویان و عمو پیام و باباجون اینا رفتیم پارک گفتگو. این روزا شبهای خیلی خوبی داره و هوا اینقدر خوبه که واقعا باید از فرصتها استفاده کرد تا خاطرات خوبی برامون بمونه و خوش بگذره. تو پارک گفتگو رو خیلی دوست داری و عاشق این راهرو های پیچ در پیچش هستی و بجای اینکه از پله ها پایین بیای ترجیح میدی از این دالونا پایین بیای. و کلی هم روی چمنها غلت خوردی و بازی کردی و خندیدی. بعد هم با عمو پیام رفتی و دور زدی. توی راه عمو پیام بردت پیش حراست پارک که روی یه صندلی نشسته بود و بخاطر اینکه نترسی باهاش حرف زد و تو بهش دست دادیو ترست ریخت من هم میخواستم از این فرصت استفاده کنم و از تو عمو پیام عکس بگی...