پایان سفرهای نوروزی
سلام عشقم
دیشب سفرمون تموم شد و به خونه برگشتیم ما بعد از اهواز تصمیم گرفتیم بریم دوباره اصفهان اونجا یک شب موندیم و بعد به سمت خونه یعنی کرج راه افتادیم این مدت خیلی خوب بود و خوش گذشت تو هم حسابی بازی کردی و خسته شده بودی چون مرتب میگفتی مامان بریم خونه یا داریم میریم خونه؟ بلاخره به سلامت رسیدیم و تو هم آرامش گرفتی و رابیت هم تو این سفر با ما بود و هر وقت پیاده می شدیم برای شام یا ناهار میذاشتیم کمی هوا بخوره و بهش غذا میدادیم.
سرگرمی خوبیه مخصوصا برای تو چون دیگه ازش نمی ترسی و حتی دستت رو میگیری جلوی دهنش و خیلی دوستش داری. مخصوصا نگهش داشتم که هم با حیوونا آشنا بشی هم بدونی چه جوری زندگی میکنن و چی میخورن. از اینکه زود باهاش ارتباط برقرار کردی خیلی خوشحالم.
پدر و پسر سدکارون 3
مسجد سلیمان عاشق این ماشین شده بودی
رادین در باد