سفر به اصفهان
عزیزترینم رادینم ، توی این مدت خیلی خسته شده بودی چون سرماخورده بودی و مدام باید دارو میخوردی و همزمان با تو ما هم مریض شده بودیم البته بیشتر بخاطر بدی آب و هوا بود بخاطر همین تصمیم گرفتیم به اصفهان سفر کنیم تا حال و هوامون عوض بشه .
خلاصه پنجشنبه تصمیم گرفتیم تا بریم اصفهان اول رفتیم شاهین شهر خونه دوست بابایی اونجا خیلی خوب بود و تو با بابایی و آقای بهراد ساز میزدی و کلی خوشت اومده بود و ذوق میکردی آقای بهراد که دید به ساز و آواز علاقه نشون میدی یکی از ساز هاشو آورد تا تو بزنی و من هم ازتوت فیلم گرفتم و صدات رو براشون گذاشتم که خیلی خوششون اومده بود و ازت تعریف کردن باید بگم اونجا با اینکه کمی هم اذیت کردی اما خوش گذشت. بعد هم رفتیم خونه دایی بابایی ویه بعد از ظهر که هوا خوب بود بردمت پارک و اونجا کلی بازی کردی و خندیدی واینقدر خسته شدی که وقتی آوردمت خونه خوابیدی و شب هم با بابایی رفتیم اصفهان گردی کنار زاینده رود و چند تا پاساژ خلاصه خیلی خوب بود اما هوا خیلی سرد بود و باد سرد میومد که زیاد نمیشد ببرمت بیرون اما در عوض ماشین سواری کردی. متاسفانه نتونستم ازت عکس بندازم که خیلی حیف شد اما با موبایلم کلی فیلم گرفتم. تا بعد...