جشن صنعت چاپ
سلام پسر قشنگم
هفته پیش جشن صنعت چاپ بود که با خاله و باباجون اینا رفتیم جشن خیلی خوب بود تقریبا هر ساله میبرمت . امسال عمو پورنگ و امیر محمد اومده بودن و تو محو تماشا بودی و بیشتر نگاه میکردی شاید بخاطر اینکه همیشه توی تلویزیون میدیدی اما الان جلوی روت بود. خیلی بامزه میگفتی چراسلطان نمی یاد؟ خلاصه شب شادی بود.
این روزا کمی سرماخوردی و حساسیت فصلی هم داری که تقریبا هر سال درگیر هستیم. غیر از اینها تمام کف پاهات زخم و پوست پوستی شده بخاطر حساسیت به خاک و فرش و کفش راستش زیادبه حرفم گوش نمیدی و هنوز این زخمها و شکافهای پاهات خوب نشدن. و من هنوز دلنگرانم.
چند هفته پیش هم دعوت شدیم جشن تولد دوستت هومان دوست توی کوچمون بود که من با مامانش و تو با هومان دوست بودی وبازی میکردی .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی